Thursday, January 22, 2015

SILENTLY:SHEAR SHAHIDشعر شهيد

فرامرز سلیمانی :کتاب خموشانه , شعر های ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۹
موج, تهران , ۱۳۶۰

گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخم دار است
با ریشه چه می کنید؟

گیرم که بر سر این باغ بنشسته در کمین پرنده اید
پرواز را علامت ممنوع می زنید
با جوجه های نشسته در آشیان چه می کنید؟
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
گیرم که می زنید
با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید؟ 
خسرو گلسرخی
شعر شهید 
۱
مردی از نهایت خاک آمد 
تا در شکوفه ی بالنده یی بنشیند 
مردی که از دور دست جنگل 
زاد گاه گلوله و گل بود 
مردی که سرو باغ بشارت بود 
۲
مردی که آفتاب را 
به شهر شب آورد 
تا کوچه های خفته در باران 
مردی که پیراهن سرخش 
پرچم بیداری شهر شد 
۳
مردی که بر تن 
ردای سبز جنگل دشت 
مردی که در طلوع رنگین کمان 
پریدن می خواست 
۴
مردی که از قصه ها آمد 
و اینه های زنجیر را شکست 
تا خود را دوباره بیابد 
تا به کرسی تاریخ 
تکیه زند 
۵
مردی که بغز را شکست 
مردی که دشنه بر کلامش بود 
مردی که تازیانه را شکست 
مردی که دشنه 
بر کلامش شکست 
۶
دژخیم در برابرت عجوزه یی ست 
۷
مردی که از قتلگاه قلم آمد 
مردی که شعر خشم را 
با حنجره یی خونین خواند 
و خلق را به نماز ایستاد 
۸
مردی که شعر شهیدش را 
کوچه به کوچه 
پهنه به پهنه 
خواند 
مردی که شعر شهیدش را 
با گریه در گلو 
و مشت گره کرده 
خواندند 
۹
ستیز تو 
نمایش بزرگ عروسکان را 
بر هم ریخت 
۱۰
ما بز دلان 
درون سنگر خود خفتیم 
تا کار زار را 
تو بگشایی 
تا کشتزار را 
تو بباری 
۱۱
مردی که مرد مردستان بود 
مردی که کاری کارستان کرد 
۱۲
رودی که با سرود تو می رفت 
گلگون شد 
دریا سرود جنگل را خواند 
دریا گلخانه یی خونین شد 
۱۳
مردی از نهایت خاک آمد 
مردی که از نهایت گلسرخ 
به خاک ریخت 

14

ميدان آتش
ميدان خاك
ميدان عاطفه بر دامن دشت

ميدان گل سرخى. شكوفان
پرنده خيس و پروازى خيس
قفس
كه دربازه ى ميدان شد
فرامرز سليمانى: شعر شهيد ، ١٤
كتاب خموشانه، ١٣٦٠ موج،
خوانش دوم ، برگ٣١

Wednesday, April 10, 2013

بوشهر :سفر ماسه BUSHEHR-2

فرامرز سلیمانی 
من خاک تیره نیستم 
تا باد 
بر با دم دهد 
...
دریا به صخره می کوفت 
دریا بر بالین تفته ی شهر می گریست 
و شهر تفته ی هزار خاطره ی به ساحل نشسته تا دیر گاه 
زمان را 
همچنان در تماشا بود 
نقل از مجله تماشا١٣٥٦ 
+
خموشانه ،موج ١٣٦٠ ،ص ٢٠ 

BUSHEHR:فصل جادو

فرامرز سلیمانی 
...
شهر خشونت زده
 دیگر با ر 
زخم خورده است 
و بدین سان 
مردمان دریا 
در فضا 
سرگشته و تنها 
...رها می شوند 
بوشهر 
نقل از مجله تماشا ١٣٥٦
+
خموشانه ،موج ١٣٦٠ ،ص ١٤ 

Wednesday, September 12, 2012

عروج

فرامرز سلیمانی :
عروج
از دفتر: خموشانه
شعرهای ۱۳۵۵-۱۳۵۹
موج، تهران ۱۳۶۰
طرح روی جلد : توکا نیستانی
FARAMARZ SOLEIMANI:
Ascension
from : SILENTLY
Selected Poems of 1355-1359/1976-1980
Moj Book ,Tehran 1981
Cover drawing by : Touka Neyestani

Thursday, August 25, 2011

کشان کشان KESHAN KESHAN

خموشانه


کشان کشان آمدم وقتی کشان کشان آوردی ام 
و ساکت سکوت بود 
که خموشانه بازت آورد
به بازی
کشان کشان مرا سوی گفت می آری 

۲۵ آوریل ۱۱  

Monday, June 13, 2011

SILENT WAVE


SILENT WAVE.
WAVE
ON WAVE
UNDER WAVE
IN SILENCE.
SILENT
 WAVE
IN
SILENT SATURDAY.

6.11.11
LA JOLLA,CA

SILENTLY:BLUE LA JOLLA


BLUE LA JOLLA
SILENTLY
UNDER WATER.
TORREY PINES
HUGGING BENT TREES
ON THE SHORE.
A SILENT BRIDGE
TO BRIDGE CLUB
SEARCHING
PIECES OF
 MISSING LOVE.
SEAGULLS IN TWO.
WEDDING ON THE ROCKS.
GLASS OF SANGRIA
SALUTING
SILENTLY.

--SILENT SATURDAY
6.11.11